شارلاتانیزم مدرن

داشتم رانندگی میکرم یه خانومه زنگ زده که من از فلان جا تماس می گیرم و شما برنده اینترنت شدید. گفتم من اینترنت دارم.


گفت این مجانیه و اگه میخواهید درخواستش را براتون میل کنم. گفت خوب بفرستید نگاه می کنم.


به ایمیل من که چیزی نیومد اما دو سه روز پیش مامان میگفت که دو نفر اومدند و از مامان و مامان علی امضاء گرفتند برای اینترنت مجانی.


گفتم وا یارو علاوه بر اینکه اینترنت مجانی میده به خودشم اینهمه زحمت میده که بیاد امضاء بگیره. عجب


تا اینکه دیروز اینترنتم قطع شد گفتم حتما مشکلی تو سرور پیش اومده اومدم به علی وصل بشم دیدم اونم قطع هست. خیلی عجیب بود ما که سرور هامون یکی نیست. خبری هم تو مملکت نیست که همه اینترنتشون قطع باشه که یک دفعه یک فکری تو ذهنم اومد.


نکنه این یاروهه که اینترنت مجانی میداد اومده ای دی اس ال را قطع کرده برده رو شرکت خودشون؟

پس برای همین هم اومده بود امضاء میگرفت تا با امضاء شرکت مخابرات را مجبور به تغییر سوءیچ کنه.


زنگ زدم پشتیباهی همون شرکته. دیدم بعله همین کار را کرده. گفتم چرا شما بدون اجازه این کار را کردید. گفت خودتون امضاء کردید. گفتم شما از من امضاء ندارید بلکه از یکی دیگه امضاء دارید. خلاصه یه دعوای حسابی کردم. البته بنده خدا اونطرف خط می گفت بخدا من اینجا کارمندم. گفتم من پول اینترنت را به شرکت قبلی دادم و شما با این کار اینترنت من را خراب کردید.


یعنی شرکته میاد آدمها را به بهونه اینترنت مجانی گول میزنه و امضاء ازشون میگیره و میره خطشون را با هزینه خودش!! عوض میکنه بعد از یک ماه مجانی استفاده کردن دو راه برات می مونه بری خودت پول بدی تا خط را برگردونند سرجاش یا فقط از شرکت مذکور اینترنت بخری.


جالب اینجا بود که مامان با کلی ذوق و شوق می خواست من را سوپرایز کنه با این خبرش که بعله یک ماه مجانی هرچی خواستی دانلود کن!!!




دوچرخه سواری

دوچرخه سواری توی یه تابلوی نقاشی که تازه خالقش با دستمال بارونیش گرد و غبار را از روش پاک کرده. 

خیابون مسدود شده برای ماشینها 

تو می مونی و تو

 حتی موتورسواری هم نیست

خیس خیس

پر از حیات




خودآگاهی

تو خبرها می خوندم که دو گروه از دانشمندا دارند به طور جدی رو پروژه ای کار می کنند که هدفش تولید رباتی با قابلیت ذهن انسانه!


واقعا می تونند؟

هرچه بیشتر می خوندم بیشتر شک می کردم. به نظرم این گروهها بیش داشتند کارشون را بزرگ جلوه می دادند تا بتونند اعتبارات بیشتری برای پروژه هاشون بدست بیارند. از اینجور کارا متاسفانه تو دنیای علم کم نیست.


حالا فرض کنیم که اینا این کار را هم تونستند بکنند یعنی اون چیزی که ساخته میشه خود آگاهی داره؟


یعنی مفهوم من را میفهمه؟

می تونه در مورد فکراش فکر کنه؟

هدف داره؟

باید حقی مثل حق زندگی براش در نظر گرفت؟


مسلما اینا فقط بخش کوچکی از سوالاتی هستند که در صورت موفقیت این پروژه باید به اونا پاسخ داد. برای من بیشتر مسئله خودآگاهی مهمه.

دیدگاههای که انسان را فاقد روح می دونند معتقدند که خودآگاهی در نتیجه پیچیده شدن قدرت تفکر در انسان بوجود اومده یعنی مفهوم /من/ یک مفهوم مجازی یا کلکیست که ذهن به خودش داره میزنه!


یک چیز دیگه ای هم هست که اگه انسان این قابلیت را پیدا کنه قاعدتا باید بتونه خودشا کپی کنه یعنی خودش را بر روی یک سخت افزار کپی کنه!


همون انسان با همون اهداف با همون خودآگاهی با همون .... فقط پلت فورم عوض شده. یعنی انسان بیولوژیکی مشکل جاودانگی را با اینکار برای خودش حل میکنه. یا به قول همون دانشمندان پایان عصر انسان بیولوژیکه!


اما بازم یک جای مسئله میلنگه. فرض کن من رفتم و خودم را برروی یک سخت افزار کپی کردم با تمام ویژگیها

خوب آیا اون سخت افزار منم؟

اگه اینه پس من کییم؟


مسلما اگه منه بیولوژیک را با من رباتیکی در یک اتقاق قرار بدند و بگند فقط یکیتون میتونه از این اتاق زنده بیاد بیرون هر دوی منها برای زنده موندن تا جون تو بدنشونه با هم می جنگند.


این یعنی اون من نیستم یا به عبارتی من اونطرف کپی نشدم!