تو سایت

کاش معشوقه ز عاشق طلب جان می کرد

                                    تا که هر  بی سروپایی نام خود عاسق ننهد

 

زمونه مثل قدیما شده دو باره من تو خونه با وسواس لباسامو اتو می کنم .زود می  یام  سایت که اونو ببینم

البته امروز تونستم رمز میلشا گیر  بیارم .یه سری هم با کمال بی شرمی تو میلش زدم اخه   نه از کسی می تونم تحقیق کنم نه  باهاش کنتاکت دارم من نمی گم هدف وسیلرو توجیح می کنه

اما من این اطلاعات را فقط برای تحقیق و فقط برای خودم برداشتم.

جالب این جاست که این کامپیوتری که  من الان پشتش نشستم هم قبل از من  اون نشسته بود

خلاصه کاره من شده تو سایت نشستن و انتظار کشیدن تا اون بیاد .بعدشم چی فقط زیر چشمی یه نگاه کردن و گوشدادن به حرفاش

اما من  نمی خوام مثل مثبت بشه دیگه ماکسیمم تا 40 روزه دیگه بهش می گم .خدا به خیر کنه

ما که  از این عشقیت فقط در به دری دیدیم

اما با این وجود خدایا زندگیه منو طوری قرار بده که همیشه عاشق باشم حتی اگه .....

 

زندگی همش  شکل گل و جوونست

               زندگی همش حرفای عاشقونست

قلب پس گرفته شده

تو که قدر وفام رو ندونستی ، میشد یه رنگ بمونی ولی نتونستی

                                      گمون نکن تو دستات یه اسیرم ، دیگه قلبم و از تو پس میگیرم

می دونی چی شده

می خواستم زودتر از اینا بنویسم اما به یه دلیل که الان میگم ننوشتم البته

تنبلی که جای خودشوداره

آره خدا منو دوباره رو یه جاده ی جدید گذاشته  فقط امید وارم آخرش مثل تو دره  نداشته باشه

من ....

من دوباره به یه نفر توی دانشگاه علاقه مند شدم .عاشق نه!

می خوام جریانات از این به بعد مرتب بنویسم چون می دونم خاطر انگیز می شه

جریان مال قبل عید  بود اما  من خجالتی هرچی  رفتم ببینم که حلقه تو دستش داره

یا نه نشد. اونم که مثل توو کم میاد دانشگاه .

اینکه میگم مثل توو می دونم این حرف خطرناکیه چون من معتقدم آدم نباید این مقایسه را در این موارد بکنه

چون اگه از اول این طور باشه عادت میکنه توهمه چی میخواد با 

 دیگری مقایسه کنه  ودر کل به مشکل می خوره چمی دونم...

خلاصه تا ما امدیم ببینیم حلقه داره یانه  روزها  گذشتو عید شده من تازه امروز

 فهمیدم حلقه نداره .کلی خوشحال شدم .داره فوق لیسانس هوش مصنوعی

 می خونه مثل خودم تو ACM هم شرکت کرده

البته کلی زد حال هم هست که بعدن می گم .

عملیات تحقیق شروع شده البته با تکنیک های غیر اخلاقی (اخه مجبورم) دارم پسوورد میلشا در مییارم

 

این  روزا خیلی پروسس دارم همین الان هم تو دانشگاهم  باید پایان نامه

 رو آماده کنم برنامه موبایلهارو بنویسم برای دکتری بخونم

تازه دور دانشگاه در تعقیب این خانوم هم باشم که این قسمت مثل تفریح می مونه