این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

گل مصنوعی

خیلی وقت پیش داشتم تو خیابون می رفتم یه ماشین عروس دیدم که با گل مصنوعی تزیین شده بود. تا حالا اینجوریشا ندیده بودم. تو هر قسمت از ماشین گلهایی بود بسیار براق با گلبرگهای خیلی 

بزرگ.

حالم داشت بهم می خورد من نفرت عجیبی نسبت به گل مصنوعی دارم بخصوص هر چه طبیعی تر 

به نظر برسه. اگه دسته من بود هر چی گل مصنوعی تو خونه بود را تو سطل آشغال می ریختم.

نمی دونم درست دلیل این نفرت مال چیه و از کی شروع شده اما می دونم بخش عمدش به خاطر اینه که من گل مصنوعی را نماد بارز دورویی و ریاکاری می دونم. 


هیچوقت پول براش ندادم و هرگز هم خوشم نیومده ازش. یک برگ گل واقعی ارزشش از کوهی از این پلاستیکها بیشتر. اون روحی که درونشه، نفس کشیدنش، بزرگ شدنش، حتی پژمرده شدنش همه و همه زیباست.


من گل زیاد دوست دارم. البته شاید خنده دار باشه اما من بیشتر مایلم که کاکتوس نگه دارم. خیلی گیاه زیباییه یه جورایی تقارنش و فرکتال بودنش و خیلی چیزاش را دوست دارم اما نکته ای که بیشتر دوست دارم اینه که گیاه مقاومیه و با یک سهل انگاری ما ها نابود نمی شه.


اگه بپذیریم که گلی که می خریم را در برابرش مسئولیم پس یا باید منظم ازشون نگهداری کنیم یا گیاه مقاومی را انتخاب کنیم.


مسلمانی

واعظی پرسید از فرزند خویش:                  هیچ می دانی مسلمانی به چیست؟
صدق و بی ازاری و خدمت به خلق             هم عبادت هم کلید زندگیست!

گفت :زین معیاز اندر شهر ما                     یک مسلمان هست ان هم ارمنیست!!