دانشجو کند ذهن، تنبل
استاد هم که زوری این درس را بهش دادند و حرفه ای هم نیست روی درس
همه اینا از یه طرف
دوتاشون حرفه ای حرفه ای یعنی آدم نمی دونه به ساز این دوتا برقصه یا به ساز بقیه خلاصه پوستم کنده شده.
از طرفی منه جو گیر گفتم هر هفته بهتون تمرین میدم و باید برام بیارید. یعنی نه می تونم دیگه رهاش کنم نه اینکه تو خونه آرامش دارم مدام باید تکلیف بگیرم و پس بدم.
بی تجربه گیه دیگه البته من خیلی وقت پیش هم درس میدادم اما دیگه اینجور نبود که 16 واحد تو یه ترم داشته باشم.
هر چی باشه خوبه چون وقتی وقت اضافه دارم میام رو طرحها خودم کار می کنم. امیدوارم حداقل یکیشا تو همین ماه آینده پیاده سازی کنم.
بازم نتونستم ...
ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی گر جان به تن ببینی مشغول کار او شو با ضعف و ناتوانی همچون نسیم خوش باش در مذهب طریقت خامی نشان کفر است تا فضل و عقل بینی بیمعرفت نشینی در آستان جانان از آسمان میندیش خار ار چه جان بکاهد گل عذر آن بخواهد صوفی پیاله پیما حافظ قرابه پرهیز
وان گه برو که رستی از نیستی و هستی
هر قبلهای که بینی بهتر ز خودپرستی
بیماری اندر این ره بهتر ز تندرستی
آری طریق دولت چالاکی است و چستی
یک نکتهات بگویم خود را مبین که رستی
کز اوج سربلندی افتی به خاک پستی
سهل است تلخی می در جنب ذوق مستی
ای کوته آستینان تا کی درازدستی