خودآگاهی

تو خبرها می خوندم که دو گروه از دانشمندا دارند به طور جدی رو پروژه ای کار می کنند که هدفش تولید رباتی با قابلیت ذهن انسانه!


واقعا می تونند؟

هرچه بیشتر می خوندم بیشتر شک می کردم. به نظرم این گروهها بیش داشتند کارشون را بزرگ جلوه می دادند تا بتونند اعتبارات بیشتری برای پروژه هاشون بدست بیارند. از اینجور کارا متاسفانه تو دنیای علم کم نیست.


حالا فرض کنیم که اینا این کار را هم تونستند بکنند یعنی اون چیزی که ساخته میشه خود آگاهی داره؟


یعنی مفهوم من را میفهمه؟

می تونه در مورد فکراش فکر کنه؟

هدف داره؟

باید حقی مثل حق زندگی براش در نظر گرفت؟


مسلما اینا فقط بخش کوچکی از سوالاتی هستند که در صورت موفقیت این پروژه باید به اونا پاسخ داد. برای من بیشتر مسئله خودآگاهی مهمه.

دیدگاههای که انسان را فاقد روح می دونند معتقدند که خودآگاهی در نتیجه پیچیده شدن قدرت تفکر در انسان بوجود اومده یعنی مفهوم /من/ یک مفهوم مجازی یا کلکیست که ذهن به خودش داره میزنه!


یک چیز دیگه ای هم هست که اگه انسان این قابلیت را پیدا کنه قاعدتا باید بتونه خودشا کپی کنه یعنی خودش را بر روی یک سخت افزار کپی کنه!


همون انسان با همون اهداف با همون خودآگاهی با همون .... فقط پلت فورم عوض شده. یعنی انسان بیولوژیکی مشکل جاودانگی را با اینکار برای خودش حل میکنه. یا به قول همون دانشمندان پایان عصر انسان بیولوژیکه!


اما بازم یک جای مسئله میلنگه. فرض کن من رفتم و خودم را برروی یک سخت افزار کپی کردم با تمام ویژگیها

خوب آیا اون سخت افزار منم؟

اگه اینه پس من کییم؟


مسلما اگه منه بیولوژیک را با من رباتیکی در یک اتقاق قرار بدند و بگند فقط یکیتون میتونه از این اتاق زنده بیاد بیرون هر دوی منها برای زنده موندن تا جون تو بدنشونه با هم می جنگند.


این یعنی اون من نیستم یا به عبارتی من اونطرف کپی نشدم!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد