محرم

از پله ها پیچیدم که بیام تو اتاقم یک دفع چیزی من را میخکوب کرد سرجام، در واقع من همیشه موقع راه رفتن غرق خیالات خودم هستم و معمولا یا رو زمین را نگاه می کنم یا تو هوا را خیلی وقتا میشه که دوستا گله می کنند که فلانی سلامت کردیم و جواب ندادی اما تو همین گیج بازی ها گاهی آدم چیزایی می بینه که مثل اینتراپت عمل می کنه.


دیدم بعله اون چیزی که به من اینتراپت داده بود کلمه زینب بود آخه یه پستر گنده زده بودند با عبارت بزرگ زینب پژوهان. ظاهرا در مورد حضرت زینب بود دوست داشتم برم آخه خودم هم بهش علاقه دارم البته این علاقه هیچ ربطی به زینب نداره. 


محرم اومده و همه جا می تونی نشونیش را ببینی. واقعا میشه گفت که این مراسم کاملا مردمی و خودجوشه البته حکومت هم  ازش دفاع می کنه. همه به امام حسین علاقه دارند انصافا هم این علاقه بی دلیل نیست کسی همه خونواده خودشا به راهی ببره که احتمال برگشتش خیلی کمه همیشه گفتم اوج حادثه وقتیه که با اون همه مصیبت زینب در جواب میگه چیزی جز زیبایی نمی بینم. از پدری به اون شریفی و عظمت تربیت پسر و دختری غیر از این انتظار نمیره.


کوچیک که بودم مامان یه زنجیر کوچولو می داد بهم، می رفتم دسته و زنجیر می زدم تو ذهن کوچیکمون کرده بودند که این سرخی ها ایجاد شده روی پوست تو آتیش جهنم نمیسوزه و ما هم با اون دستای کوجیکمون محکمتر زنجیر می زدیم تا سرختر بشه و ثواب بیشتری ببریم. بزرگ که شدم دیگه نرفتم بیشتر میرفتم سینه زنی اونم هر از گاهی البته یه چند باری هم با علی رفتم شاهین شهر تا به سبک خوزستانیها سینه بزنیم. خیلی منظم و قشنگ و باشور بود اما دریغ از

دو ریال شعور، عاشورا نبود بیشتر حسین پارتی بود انواع و اقسام جلوه گری ها را میشد دید دیگه اونجا نرفتم.

هیچ وقت برای امام حسین گریه نکردم یا اون شمر و دارو دستشا نفرین نکردم.  خدای عادلی که میشناسم و امامی که از آزادگیش شنیدم هرگز به گریه من و امثال من نیاز نداشت. اگه اشکی هم جاری شد برای حال خودم بوده که در مقایسه با این انسان ها چقدر حقیرم و چقدر از خدا دور. خدای عادلی که میشناسم

منتظر این نیست که من نفرین کنم تا آتش گناه دیگران را زیاد کنه، خدای من ذره ای ظلم به مخلوق خودش نمی کنه و هر کس دقیقا به اندازه گناهش تاوان می بینه.


همه جا سیاهه تقریبا کوچه ای وجود نداره که مراسمی توش نباشه. 

صحنه ها هم جالبه، طرف را تو می دونی چیکارست و مراسم شراب آخر هفتش ترک نمیشه اما تو این ده روز می تونی بگی کاملا یه آدم دیگه ای شده به قول خودش به عشق سالار شهیدان.

تفکر کشنده ای که این جماعت مداح و آخوند تو سر این آدما انداختند اینه که تو سال هر غلطی خواستی انجام بده اما این ده روز را آدم باشه.

مگه خدا کسی را که به عشق حسین سینه میزنه و اشک میریرزه را تو آتش میبره؟

آی آدما این حسین بلیط بهشتیه شماست؟



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد