چهار غول

تصورش را بکن تازه بارون اومده باشه همه جا طراوت داره داد میزنه بعد دوچرخه را بر میداری راه میوفتی میری لب رودخونه توی ی پارکی به وسعت 20 کیلومتر، هوا داره آروم آروم تاریک میشه. گهگاهی یه رعدوبرق جاده را روشن میکنه ماشینای توی جاده هم اونقدر کمند که هر سه چهار دقیقه یک بار یکیشون را میبینی.


اونوقت تو این شرایط ام پی 3 پلییر تو گوشته و یکی از شاهکارهای دنیای موسیقی ایران را داری گوش می دی "رباعیات خیام"


من به این آلبوم میگم چارغول چون چهار غول اونا ساختند. لزوما با کنار هم قرار دادن آدمهای صاحب سبک اثر خوبی تولید نمیشه اما تو این مورد واقعا شاهکاره.


غول اول خیام 

تو همین وبلاگ گفتم که کی بوده توی این رباعیات جهان بینی خیام آدما به وجد میاره.


غول دوم شاملو

خیلی وقت پیش یه فایل تصویری از گروه کامکاران رو فیسبوک دیدم که یه قسمت کوچیکی از همین رباعیات خیام را می خوندند. گروهشون بدک نیست اما این اجرا خیلی بیخود بود طرف که یکی از اعضای زن گروه بود چنان به خودش فشار میوورد که تمام معنای شعر را تحت الشعاع قرار میداد. اون گروه به اون بزرگی اون جور این شعر را می خوند در صورتی که تو همین آلبوم همون شعرها را شاملو دکلمه می کنه وای که چه صدای گرمی داره. فوق العاده راحت می خونه همینجور که گوش میدی احساس می کنی پیوندی نامریی بین تو و اون شعرها برقرار شده.


غول سوم شهبازیان

ایشون را من زیاد باهاش آشنا نیستم اما خیلی ازش شنیدم که تو موسیقی حرفی برای گفتن داره.


غول چهارم شجریان

کمتر کسی را دیدم که از صدای شجریان بدش بیاد. 



ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم     وین یکدم عمر را غنیمت شمریم

فردا که از این دیر فنا در گذریم        با هفت هزار سالگان سر بسریم



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد