ایکس و سعید

خیلی وقت بود که ایکس، سعید را ندیده بود. خیلی اتفاقی اونا تو خیابون دیده بود و شروع کردند به صحبت.

سعید دوست قدیمی ایکس بود. آدمی که آزارش به هیچکی نمی رسه. زیاد باهوش نیست. فوق العاده مذهبی خودش و خونوادش، تازه ازدواج کرده و ...


بعد از خوش و بش های معمول ایکس از ازدواجش پرسید که چطور بوده؟ راضی هست یا نه؟


سعید: آره من که راضییم شکر خدا همونی بود که انتظارش را می کشیدم. تو چیکار کردی؟

ایکس: مام هنوز زیر سایه خدا ول می گردیم.

سعید: پسر تو اشتباه من را نکن تا مجردی استفاده کن.

ا: یعنی چی؟

س : یعنی اینکه یادته قبل از ازدواج اومد سراغت چی بهم گفتی؟



قبل از ازدواج سعید


سعید:پسر جدیدا تصمیم گرفتم که صیغه کنم. خیلی بهم فشار اومده!! 

ایکس:خوب برو زن بگیر.

س: من زن می گیرم اما خوب ما الان با این کار نه گناه کردیم ضمن اینکه می تونیم زنها را بهتر بشناسیم.

ا: کی گفته گناه نمی کنی؟ بیخودی هم نگو زن ها را بهتر بشناسیم این اصلش برای این نیست که زنها را بهتر بشناسی.


س: مرجع تقلید من این اجازه را بهم می ده که این کار را بکنم.

ا: پسر خوب مرجع تو این اجازه را به تو داده درست. اما من یه سوال داشتم که می خواستم خودت جواب بدی تن فروشی درسته یا نه؟

س: خوب نه.


ا: تو وقتی یکی را صیغه کردی چیزی جز تن اونا می خوای؟ می خوای باش ازدواج کنی؟ عاشقشی؟ اون داره تن خودشا به تو میفروشه در ازای پول تو من کاری به حالت های که طرف بچه دار نمیشه یا مشکلی زنش داره ندارم که اینکه برای اونام راه حل های بهتری الان وجود داره.


س: تو بهتر می دونی یا مراجع که عمرشون را تو این بحث ها گذاشتند. ضمن اینکه من چون مقلدم اگه ایرادی هم داشته باشه گناهش گردن مرجعه نه من.


ا: خدا از هممون بهتر می دونه اما درست یادم نیست یه جای قران میگه که گروهی از دوزخیان به گروهی دیگر می گویید که لعنت خدا برشما که شما مارا گمراه کردید و انها جواب می دهند که شما خود عقل داشتید. حالا اومدیما پس فردا رفتی خواستگاری اگه طرف پرسید چی میگی؟


س: خوب نمی گم. چون ضرورتی نداره که اون بدونه که تو گذشته من چی گذشته؟

ا: پس یه جورایی دروغ میگی؟ اگه تو معتقد هستی که کار درستی را می کنی خوب چرا پنهانش می کنی؟

س: برای اینکه هنوز فرهنگش تو جامعه جای نیوفتاده. حتما اینا شنیدی که حضرت علی میگه اگه فرصت می کردم کاری می کردم که هیشکی از صیغه کردن خجالت نکشه. ضمن اینکه کی گفته که مرد باید تک همسر باشه تو اینا می دونی یا خدا که اجازه داده 4 تا بگیریم.


بعد از ازدواج


ا: آره یادمه. خوب اون اطلاعاتی که گفتی از صیغه در مورد زنا به دست آوردی به دردت خورد؟

س: اینا را ول من تازه فهمیدم چی رو از دست دادم. هنوزم صیغه می کنم.

ا: جدی؟؟ اونوقت زنت می دونه؟

س: دیوانه شده خوب معلومه که نمی دونه. ببین اینقدر حلال خدا را حرام نکن

ا: چی بگم والا بهت. پس هنوز با اون حاج آقاهه در تماسی با اون لیست بلند بالاش.


س: نه دیگه تماس ندارم. در واقع تو رفیقا یه سری خانوم هستند که خودشون جا دارند می ریم اونجا صیغه را هم خودمون می خونیم. 


ا: پسر خوب این کاری که تو داری می کنی خیانته، زناست می دونی اینا.

س: چرت نگو اولا که ما صیغه نامه را می خونیم ضمن اینکه من برای زنم هیچی کم نمی ذارم خودشم از زندگیش بینهایت راضیه.

ا: کم نمی ذاری تو داری قسمتی از عشقت را بیرون خرج می کنی. اگه مردی بهش بگو تا ببینی چی میشه. اگه اون این کارا با تو می کرد و تو زندگیشم از هیچی کم نمیگذاشت تو راضی بودی؟


س: تو اینا را نمی فهمی. یه نگا به خود بکن چند سالته؟ زن دار؟ سکس داشتی؟ اصلا می تونی یه زندگی را اداره کنی؟ اصلا زندگی می دونی یعنی چه؟

ا: سعید تو که از پشت پرده زندگی من با خبر نیستی. همه اینا که میگی درست اصلا من به یه دلیلی همه زندگیم خراب شده. اما این دلیل میشه که تو این کارا با زندگیت بکنی؟


س: همچین می گی اینکار که انگار چیکار کردم. من زندگیما دوست دارم برای زنمم کم نمیگذارم. صیغه هم از نظر شرعی هیچ کار خلافی به حساب نمیاد.




نظرات 1 + ارسال نظر
. چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:58 ب.ظ

http://www.soroosh-mahallati.com/modules.php?name=News&file=article&sid=50

خیلی مقاله جالبی بود. بیشتر نظر من را تایید می کرد. یادتونه که می گفتم مرجع مشاور است و میشه از چند مشاور استفاده کرد.

یادتونه می گفتم میشه عقل را دخیل کرد شما هم مدام می گفتی عقل ناقصه. منم می گفتم آره ناقصه اما اونقدرها هم آشش شور نیست.

آره در این شکی ندارم که تقلید تغییر اساسی خواهد کرد. البته تاریخ نشان داده که مراجع خیلی وقتها از جامعه عقبترند و این جامعه و فهم مردمه که اونا را مجبور می کنه که جور دیگه ای فکر کنند.

مثل این جمله نویسنده:

"شهید مدرس در مجلس شورای ملّی گفت: «نسوان در مذهب اسلام تحت قیمومیت رجال هستند و ابداً حق انتخاب ندارند.» (محمد ترکمان، مدرس در پنج دوره تقنینه، ج1، ص44) ولی وقتی زنان به میدان آمدند و مدعی این حق شدند، فتاوای فقهی نیز راه را باز کرد. بدون شک اگر ابتکار به دست فتاوا بود هنوز هم این اتفاق رخ نداده بود"

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد