ای سید من تو را می خوانم با زبانی که از فرط گناه لال گردیده

ای پروردگار با تو راز و نیاز می کنم با دلی که از کثرت جرم به وادی هلاکت در افتاده

پروردگارا تو را می خوانم با دلی که هراسان و ترسان است از قهر تو و امیدوار به کرم توست

چون به گناهان خود ای مولای من می نگرم زار می نالم

و جون به کرم بی پایان تو نظر می کنم امیدوار می گردم

پس اگر مرا ببخشی رواست که تو بهترین مهربانی

و اگر عذاب کنی ستم نکرده ای

حجت من بر جرات درخواست حاجت از تو با آن که کردارم همه ناپسند بوده

همانا به خاطر کرم و بخشش توست

و پناه آوردنم در حال سختی به درگاه تو با [وجود] بی حیایی و بی باکیم

به موجب رافت و مهربانی توست.


من

خیام

چند وقت پیش داشتم وبگردی میکردم که دیدم تو خبرها اومده که اوباش و چاقوکش های تهران در یک عملیات پلیس دستگیر شدند.

داشتم عکساشونا نگاه می کردم دیدم پشت کمر یکیشون یک شعر از خیام خال کوبی شده.

 

واقعا این خیام کی بوده که از عاشق و مست گرفته تا چاقو کش

از زاهد و درویش گرفته تا فیلسوف 

همه دونسته یا ندونسته شعراشا حفظ می کنند.

 

من به رباعیات خیام علاقه دارم. شاید این علاقه من به شعرای خیام به خاطر این باشه که یه جورایی روحیات شاعر به خود من نزدیکتره. شاعر تو دوره ای زندگی می کرده که خیلی بحثای زیادی در مورد فرقه های تازه تشکیل شده از دین اسلام بوده در واقع قرن 4 خورشیدی دوره ای سراسر اختلاف بین شیعه- سنی – اسماعیلی- جبریون و ….

بوده و شاعر به جای طرفداری از فرقه یا اندیشه خاصی مسلک خودشا دنبال می کرده و یه جورایی دوری  از دنیا را انتخاب کرده بوده.

 قومی متفکرند اندر ره دین

           قومی به گمان فتاده در راه یقین

 ترسم از آن که بانگ آید روزی

           کی بی خبران راه نه آن است و نه این

 

شعرای خیام بیشتر در دوری از دنیا ومیگساری و خوشگذرانی بوده. در واقع بر خلاف شعرای حافظ که حالت دو پهلو داره بعضی جاها دقیقا به شراب انگوری اشاره می کنه. من که نمیدونم شراب خور بوده یا نه اما از شعرای این بر داشت میشه. در جایی می خوندم که شعراش بیشتر در جمع دوستاش گفته می شده برای همینم خیلی از رباعیاتش گم شده و بعد ها هم هر مستی که یه ذوقی داشته و شعری میگفته از ترس تکفیر شدن اونا منتسب می کرده به خیام.

الان یه برند شراب تو دنیا هست به نام خیام.


گویند بهشت و حور عین خواهد بود 

                  آنجا می‌ناب و انگبین خواهد بود

گر ما مِی و معشوقه گزیدیم چه باک؟

                  چون عاقبت کار چنین خواهد بود

 

اما خیام را بیشتر شاعر می دونند در صورتی که جنبه علمی اون شاید خیلی برجسته تر از جنبه شاعریش باشه. اون یه ستاره شناس – ریاضی دان و فیلسوف بوده که فلسفه را مستقیما از متون یونانی یادگرفته بود.

 

در زمان سلجوقی خیام به اصفهان مهاجرت می کنه و 18 سال در این شهر بوده و در این زمان شاه ازش می خواد که تقویمی را آماده کنه اونم تقویم دقیقی درست می کنه و به شاه (سلطان جلال الدین) هدیه میده و اسم اون تقویم میشه تقویم جلالی، همین تقویمی که الان داریم استفاده می کنیم.وقتی هم سلجوقی ها پایتخت را به ری انتقال میدند خیام از این شهر میره.  برای همین کارای ستاره شناسیش بوده که یکی از دهانه های برخوردی روی سطح ماه به نام خیام نامگذاری شده.

تو ریاضیات هم که مثلث خیام معروفه.

 

در واقع خیام را یه شاعر انگلیسی معروف میکنه که اونم خودش یه جورایی گوشه گیر بوده. البته نقش صادق هدایت را هم نمیشه نادیده گرفت.

به هر حال می خواد معروف باشه یا نه من از شعرش لذت می برم.

اینم یادم رفت بگم که شاعر تا پایان عمرش مجرد می مونه.

 

من بی می ناب زیستن نتوانم

             بی باده کشید بار تن، نتوانم

 

من بنده ی آن دمم که ساقی گوید

             یک جام دگر بگیر و من ،نتوانم