سردار سپاهی را دیدم که میلیاردر بود!
تعجب من از این بود که اونی که من میشناسم نه شرکتی داره نه اندوخته علمی نه ارثی به او رسیده
پس چطور این شده؟
تروتش شاید از 10 میلیارد هم فراتر میره. شاید سپاه حقوق کارکنانش را بالابرده و ما نمی دونیم.
وقتی اینجور آدما را می بینم یاد این شعر پروین میوفتم. یادش بخیر تو بچگی حفظش کرده بودم.
فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست
پرسید زان میانه یکی کودک یتیم
کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست
آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست
پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست
نزدیک رفت پیرزنی کوژپشت و گفت
این اشک دیدهی من و خون دل شماست
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است
این گرگ سالهاست که با گله آشناست
آن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن است
آن پادشا که مال رعیت خورد گداست
بر قطرهی سرشک یتیمان نظاره کن
تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست
پروین، به کجروان سخن از راستی چه سود
کو آنچنان کسی که نرنجد ز حرف راست
این عکس پروینه وقتی که تو کتابخونه
ملی کار می کرده - بازدید محمد رضا شاه