حکومت

دل گرفته. این چند روزه که تو خونم تی وی را خیلی می بینم. سعی کرده بودم که از سیاست فاصله بگیرم اما چه کنم که خودش میاد سراغم.

حالم از این حکومت بهم میخوره. 

همه خواص حکومتهای مستبد توش هست. تا تقی به توقی می خوره هر چی که می تونه ارتباط دهنده مردم باشه را مختل می کنند. موبایل قطع،اس ام اس قطع، میل قطع، فیس بوک قطع


همه دنیا دارند تو شبکه های اجتماعی سرمایه گذاری می کنند اونوقت این کشور گل و بلبل ما هر روز مردمش را محدود تر می کنه.

چیزی به نام شبکه اجتماعی وجود نداره اصلا چه معنی داره که مردم با هم در ارتباط باشند. همون رسانه ملی بسشونه.

رفیقای کمونیستشونم همینطورند(چین،روسیه،کره شمالی، کوبا، ونزوئلا)

تو تی وی میاد میگه حکومت ولایت مطلقه فقیه با دیکتاتوری خیلی فرق داره بعد میاد صفات دیکتاتوری را میگه بعدش میگه اما در حکومت فقیه اینطور نیست چون حکومت فقیه نباید دروغ بگه نباید ظلم کنه نباید چه و چه کنه اگر بکند به صورت اتوماتیک دیگر این فقیه شایستگی حکومت ندارد پس در نتیجه دیکتاتوری نیست. ای بنازم به اون استدلالت

روح سقراط وافلاطون را حسابی تکون دادی

مثل اینه که من بیام بگم حکومت شاهنشاهی آزادی مطلق است چون باید شاه به مردم آزادی بدهد پس در حکومت شاه آزادی و جود دارد و اگه این آزادی را شاه به مردم نداد خودش به صورت اتوماتیک دیگر شاه نیست.

فقط یکی نیست بگه این اتوماتیکش کجاشه یا چه سیستمی این شرایط مربوطه را بهش نظارت می کنه.


بی خیال حالم گرفتست می تونم به خدا هم گیر بدم!!!

اما یه حدیث از پیامبر هست که میگه


 الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم


یعنی حکومت با کفر باقی می مونه اما با ظلم نه.

اونم حکومتی که مردمش را تهدید میکنه و از اون طرف ازشون بشدت می ترسه.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد