خورشید گرفتگی

امروز خورشید گرفتگی بود. اما اونم چه خورشید گرفتگیی، خیلی جالب نبود از اینجا فقط  بیست درصد خورشید گرفته بود. یادش بخیر چند سال پیش یه خورشید گرفتگی کامل اصفهان رخ داد اون موقع من رفته بودم کوه صفه

هنوز صحنه مربوط به اون روز تو ذهنمه وقتی داشت گرفتگی کامل رخ می داد از بالا دیدم که یک سایه خیلی بزرگ از غرب اصفهان وارد شد و تقریبا در حدود دو ثانیه تمام شهر را طی کرد و همه جا تاریک شد خیلی باشکوه بود.

کلا نجوم خیلی باشکوهه.  تو این علمه که آدم واقعا می فهمه که اونقدها هم مهم نیست. اونقدر ها هم قدرتمند نیست اونقدرها هم همه چشم باز نکردند که ببینند اون داره چیکار می کنه. 

فوق فوقش روی یک گرد خیلی خیلی ریز تو یه طوفان بسیار بزرگ قرار داره و بود نبودش همچین فرقی برای جهان نداره.



این تصویریه که سفینه وویجر از زمین گرفته 

آره چشماتا ریز کن تا بتونی خوب این زمین جونتا ببینی تازه تو مقیاس فضایی این عکس از نزدیک گرفته شده !!!

این سفینه سه سال قبل از اینکه من به دنیا بیام یعنی 1977 به سوی فضا پرتاب شد و الان از مدار پلوتو هم فراتر رفته یا به نوعی وارد فضای میان ستاره ای شده اونام که دورشه شعاهای نور خورشیده.



آره تمام ما ها روی همین نقطه فسقلی زندگی می کنیم تمام باباها  و مامانها مونم اینجا بودند. تمام رودها، کوهها، اقیانوسها، کشور ها، قاره ها، همه و همه اینجاست تمام عشقها تمام نامردی ها تمام محبت ها تمام دشمنی ها همه و همه اینجاست.

تمام جاه طلبی من از این نقطه فراتر نرفته تمام بلند پروازی من و ما تو همین نقطه دفن شده.



حالا می فهم که چرا خدا میگه عظمت من را درک نمی تونید بکنید. 



 

خیام اگر ز باده مستی خوش باش

                     گر با صنمی دمی نشستی خوش باش

 پایان همه چیز جهان نیستیست

                     پندار که نیستی، چو هستی خوش باش


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد