امروز قرار بود که بچه های ورودی ۷۷ روبه رو هتل کوثر جمع بشیم تا یادی از اون روزای بی دغدغه بشه و ببینیم که وضعیت فعلی هر کی چطوری.
ما که سر موقع رفتیم اما بقیه حسابی دیر کردند .
وقتی به هم دیگه می رسیدند اولین جمله ای که رد وبدل می شه این بود که
چه طوری
چه کار می کنی
کجا مشغولی
تقریبا همه یه کسی برا خودشون شده بودند .
بعد از کلی پیاده روی رفتیم یه چای خونه اونجام یه خورده نشستیم بعدشم اومدیم خونه .
در کل بد نبود .
با خدامی هم در مورد یه پروژه تازه صحبت کردیم حالا باید دید چی میشه با تعریفهایی که محسن می کرد راه به جایی نداره.اما خوب ما تو این وضعیت باید هر پروژه ای را دودستی بچسبیم .
وضعیت زیاد مناسبی نداریم .
امروزم که علی ماشینشا فروخت.
ربانی هم گفته تو اون هفته شاید پول دستون بیاد
اون موقع که قطعی می گفت اون جوری می شد وای به حال حالا که می گه احتمالا.
الله اعلم.
خیلی راحت می نویسی.
خوش به حالت.