توی مصاحبه دکترا

۱۸ مهر رفتم مصاحبه برای دکتر 

خودم رقبت چندانی نداشتم چون از طرفی دانشگاه آزاد و مکافات پیدا کردن بورس و تهران رفتن را داره  

از طرفی هم من استاد های اونجا را نمی شناسم و مجبورم رو هر چی که اونا می گند کار کنم 

یه جورایی هم از ادامه تحصیل توی الکترونیک یا کامپیوتر دیگه زده شدم البته نه اینکه این دوتا را دوست نداشته باشما نه 

یه جورایی فکر کنم برای ادامه دادن ضرورتی به تحصیل آکادمیک نیست اینا قبلن توضیح دادم 

به هر حال رفتم اونجا چون دوست داشتم جو مصاحبه را ببینم و همین طور دچار غرولوند های مامان نشم البته بابت این مصاحبه ۲۲ هزار تومن ناقابل هم پرداخت کردم 

رفتیم اونجا دیدم از بچه ها آقای شیری هم هست البته یه چند نفری هم بودند که من را می شناختند اما من اونا را نمی شناختم 

گفته بودند ساعت ۸:۳۰ اونجا باشید من ۶ دقیقه دیر رسیدم حسابی حول داشتم چون دیر کرده بودم  

اما وقتی رفتم تو دیدم اینجا هم مثل جاهای دیگه کشورمون وقت ۲ ریال هم ارزش نداره  

تا ساعت ۲:۴ معطل بودیم نه ناهاری فقط چایی و بیسکوییت 

وسطشم آقایون ۴۰ دقیقه داشتند ناهار میل می کردند 

وقتی نوبت به من رسید رفتم تو  

من برای الکترونیک درخواست داده بودم همین هم بزرگترین اشتباهم بود چون اون آقایونی که مصاحبه می کردند دنبال کسی بودند که لایوت یا سی ماس کار کرده باشه و 

تکیشون هم روی پروژه فارق التحصیلی بود 

اما من پروژم روی پردازش تصویر بود ضمن اینکه پروژه را هم نبرده بودم اما تو لب تاپم بود 

البته من بیشترن تعداد مقالات را داشتم همین هم تنها پوئن من بود به هر حال وقتی دیدند  

که من به دردشون نمی خورم شروع کردند به سوالات پرت و پلا بعدشم گفتند  

که شما اگه در مخابرت درخواست داده بودی بهتر بود  

البته این به این معنی نیست که شما رد شده اید 

یه جورایی هم حق با اونا بود 

به هرحال تا حالا که زنگ نزدند 

البته من هم امیدی ندارم و اون هم همچین آش دهن سوزی نیست.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد