پول گذرنامه

چند روز پیش رفته بودم برای گرفتن پاسپورت زیاد هم نگران نبودم چون اینجور کارا را دادند دست پلیس +10 یه جورایی بخش خصوصی هستش انصافا  هم کار خوبی کرده اند. دیگه آدم با اون نظامی های محترم ! روبه رو نمی شه .

خلاصه اول رفتیم بانک پول بریزیم به حساب هر جا می رفتیم برق نبود پوستم کنده شد تا یه بانک برق دار ! پیدا کردم . واقعا خنده دار همه دنیا دارند تکنولوژی های روز را در کشورشون نهادینه می کنند اما تو کشور ما همون الفبای تکنولوژی یعنی برق به اندازه کافی وجود نداره.

خلاصه 40000 تومان پول بی زبون را ریختیم برای گذر نامه .

بعد رفتیم پلیس +10 اونجا خیلی محترمانه داشتیم مدارکمون را تحویل می دادیم که مسولش که یه دختر بود گفت آقا شما گذرنامه یه بار خروج دارید گفتم بله

گفت خوب شما لازم نیست که اون 40 تومن را پرداخت کنید. گفتم من پرداخت کردم گفت خوب شما برید خیابان رودکی اونجا اداره گذرنامه است هم اونجا کارتون را انجام بدید هم پولتون را پس بگیرید. منم که حسابی همه جام آلاسکا شده بود زودی رفتم همونجایی که اون خانومه گفته بود.

اما از در که خواستم برم تو متوجه شدم که ای داد بی داد اینجا نظامیه

خلاصه رفتیم بالا رفتیم گفتند برید دم در فرم مهر خروج بگیرید رفتیم فرمودنو آقا رفتند نماز تو اون دو ساعتی هم که ما اون جا بودیم ایشون تشریف نیاوردند و کار ما افتاد برای فرداش . 

فرداش رفتیم دیدیم کارمون افتاده به یکی که انگار یه خورده کم داشت  بیچاره یه خانمه را یک ساعت برای یه امضا معطل کرد. بازم خدا به اون یکیشون خیر بده دید این آقا کار را راه نمی دازه اومد خودش رفت یک فرم را آورد و کار را انجام داد. خلاصه دوتا نامه دادند به ما  

گفتند یکی شا ببر ستاد کل نیرو انتظامی برای پس دادن پولت یکیشم ببر تهران . 

فرداش رفتیم ستاد کل با کلی دردسر جاشا پیدا کردم . سپاهان شهر بود رفتیم اونجا یه برگه بهمون دادند که باید می نوشتیم کی هستیم و برا چی اومدیم اونجا   

پرش که کردم اومدم برم تو جلو من را گرفتند گفت شما نمی تونید برید تو گفتم برا چی  

فرمودند چون آستین کوتاه پوشیدید فکر کردم شوخی می کنه اما با کمال تعجب دیدم نخیر دستورشم بر روی دیوار چسبوندند. 

 

آره من نباید می رفتم تو چون اسلام به خطر می افتاد یا شاید قلب مراجع درد می گرفت  

آره من باید 30 کیلو متر بر می گشتم و یه لباس آستین دار با خودم می بردم 

آره اگه من می رفتم تو ممکن بود سردار تحریک بشه  

آره اگه من می رفتم تو بنیان نظام مقدسمون در می رفت. 

 

خلاصه برگشتیم رفتیم 3 رقم باخودمون لباس بوردیم تا اگه احیانا سردار با یکیش تحریک شد اون یکیشا بپوشم بعد از کلی تشریفات رفتیم تو .پس از کلی پاس کاری بالاخره چک را گرفتم البته هنوز هم باورم نمی شه. 

تا ببینیم پول می شه یا نه.

ماه رمضان

ماه رمضان شروع شده در کل ماه خوبیه از وقتم تو این ماه بیشتر استفاده می کنم یه جورایی هم وضعیت بدنی بهتری پیدا می کنم . 

چیزای زیادی هست که به سمبل برای این ماه تبدیل شده مهمترینش دعای سحره که فکر کنم تمام اونایی که روزه می گیرند یه جورایی این دعارا حفظ شدند. 

دعایی هم که شجریان می خونه و فکر کنم ۳۰ ساله که از رادیو و تی وی  

پخش می شه هم یه جورایی شده سمبل این ماه البته از زولبیا بامیه و حلیم بادمجون هم باید یادی کرد. 

یادش بخیر اون روزا که کوچیک بودیم و ماه رمضون تو فصل امتحانات بود همیشه بعد سحری برای امتحان درس می خوندیم واقعا لذت بخش بود. 

کشور مریض

 تو این کشوری که ما داریم زندگی می کنیم تقریبا می شه بگی مردم اهمیت چندانی ندارند سیاست مدارها و قانون گذارها ..
چندان براشون مهم نیست مردم چی فکر می کنند . فقط زمان انتخاباته که مردم
 مردم می شند.
هر سیاست یا هر قانونی را می گذارند  و می گند این خواست مردمه یا اینکه یه جوری ربطش می دند به دین. حتی بعضی هاشون پا را از اینم فراتر میذازند و می گند دمکراسی یه دروغ
 حاکمیت مردم بر مردم  وجود نداره اینا فریب های غربه .
واقعا اشکال کجاست.
یه بخشی از اشکال اینجاست که دولت چندان به مردم اختیاج نداره یا بهتر بگیم به مالیات مردم نیاز نداره
پول نفت تقریبا به صورت بی پایان به جیب آقایان سرازیر می شه و چرخای مملکت را می چرخونه
و به واسطه این ثروت خدادادی و گران سیاست های غلط لاپوشونی می شه
آره وقتی دولت به مردم نیاز نداره براش هم مهم نیست که خواست اونا چیه .
اقتصاد می شه اقتصاد صدقه ای با کلی منت.
کسایی هم بیشتر صدقه می گیرند که بیشتر پاچه خوار حاکمان باشند.
این یه بخش کوچیکی از اشکال چون در زمان های گذشته هم که نفت نداشتیم یه جورایی کشور همین بوده البته در
اون زمانها هم کشور های دیگه هم چندان وضعیت جالبی نداشتند
شاید اگه بیشتر بررسی بشه به این نتیجه می رسیم که اشکال تو فرهنگ مردم
مردمی که با حق خود آشنا نیستند .
به هر حال کشور ما یه جورایی مریضه.