زینب رو پست های گذشته نظر گذاشته، کلا بحثی پیش اومده بود راجع به تقلید، من تقلید را به این صورت که الان هست قبول ندارم بحث ها به این سمت رفت که این روش در واقع یک روشیه که مراجع هم قبول دارند. البته بعضیشون.
داشتم به سمت دانشگاه رانندگی می کردم و به این چیزا فکر می کردم. یاد سالها پیش افتادم.
جلسه سوم یا دوم بود که من با زینب دیدار رو در رو داشتم یادمه بحث تو همین وادیه ها بود که از کی تقلید می کنی من هم گفتم نظرم چیه و مقلد کسی نیستم.
کلی توضیح دادم آخرش زینب با همون نگاههای عاقل اندر سفیه ش گفت من از شما تعجب می کنم که با این سن و سال هنوز ( بقیش را لغت به لغت یادم نمیاد اما تو این مایه ها بود که هنوز نفهمیدید مسلمانی یعنی چی )
خیلی این حرفش اون موقع بهم برخورد چون بجای اینکه ایراد روش را بگه مدام می گفت در مقابل مراجع صرفا باید گفت سمع و طاعه
من هم می گفتم شما که قراره آخرش نظر مرجع را انتخاب کنی چرا خودتا دردسر میدی و جستجو می کنی از همون اول همون را انتخاب کن.
حالا زینب از اون موقع من بزرگتره و نظرش اینه، منظورم این نیست که زینب اون موقع تبدیل شده به من اما خوب تغییر کرده.
خود من هم تغییر کردم وقعا راه درست کدومه؟
ده سال یا بیست سال دیگه که اینا را می خونم چه فکری دارم ؟
تایید می کنم یا پیش خودم میگم وای من چقدر پرت بودم؟
هیچ گاه قلبی به این نرسیدم که راهم درسته. همه این جملات من تو همین رباعی خیام خلاصه میشه
قومی متفکرند اندر ره دین قومی به گمان فتاده در راه یقین
میترسم از آنکه بانگ آید روزی کی بیخبران راه نه آن است و نه این
دو نفر با دو نظر به شدت مخالف. هر دو هم از مراجع بسیار تاثیر گذار.
دو نفر را تصور کن که یکی اعتقاد داره هرچی مرجع گفت را باید بدون چون و چرا پذیرفت و دیگری اعتقادش بر اینه که مراجع نظرشون را می گویند البته با دلیل و تو با عقلت یکی یا هیچ کدام را انتخاب می کنی.
اولی بر حسب اتفاق مقلد آیت الله بهجت هستش، خوب عملا با همین یک دونه فتوا مشخصه که چه بلایی بر سرش میاد بخصوص اگه تو کشور غیر مسلمون هم زندگی کنه، شاید بگی خوب مرجعش را عوض می کنه. گیریم که این کار را هم کرد اونوقت آیا همه فتواهای مرجع جدید عقلیست ( حالا نگید که مگه باید فتوا با معیار عقل سنجیده بشه، همین یه حکم را نگاه کنید بعید می دونم خودتون هم معتقد به نجس بودن این افراد باشید،)
مرجع جدید دردسر جدید( خود شما که فکر کنم الان مقلد آیت الله سیستانی هستید نگفتید با سنتور چه می کنید)
اونچه مشخص است دومین نفر این مشکل را نداره،
چند ماه پیش فایلی بدستم رسید بحث کلیش همین بود البته حول محور تصوف،
می گفت که انسان ذاتا دوست داره که مسئولیت کارهای خودش را به گردن دیگران بندازه و این حالت سبب گرایش انسان به تقلیده، چند بار باهم در این مورد بحث کردیم نظر من را هم می دونید.
در این شک ندارم که این شیوه سنتی مرجعت دستخوش تغییرات اساسی خواهد شد به خصوص با حوادث جدیدی که تو دنیا بوجود اومده.
گاها مرجعی موضع خودش را تو مباحث سیاسی یا اقتصادی بیان می کنه که عمق بی اطلاعی خودش را به نمایش می گذاره. (منظور من آیت الله بهجت یا سیستانی نیست)
اگه فرصت شد کامل در موردش می نویسم.