دفاع

چهارشنبه هفته پیش رفتم صنعتی، دفاع مهدوی بود. کلی دفاعش طول کشید حدود 5 ساعت.


یعنی تا یک اونجا بودم. توضیح دادنش خیلی جالب بود جواب سوالات را که میداد که دیگه محشر بود. خودش کلی حراف هست حالا تصور کن این آدم با این استعداد کلی هم سابقه درس دادن و سر و کله زدن با آدمای جورواجور را داشته باشه دیگه چیمیشه. دکتر هم که کلا سکوت پیشه کرده بود فکر کنم می دونست مهدوی پس همشون بر میاد.


بعد از دفاع هم کلی باهم صحبت کردیم. گفتم هنوز تو کار بورس هستی. کلی نشست که چیکار کرده اگه این نادر گیر نمی داد فکر کنم ما تا شب داشتیم با هم حرف میزدیم. 


زینب هم اومده بود سر دفاع، من نمی دونم مگه IDS به استکانی ربط داره؟ 

وقتی هم می خواست بره بیرون باهم روبه رو شدیم. عجیب بود بخصوص دستاش!